Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی ایرنا، دومین برنامه از نشست‌های «دوشنبه‌های عکاسی» با عنوان «سوار بر موج» توسط انجمن عکاسان ایران و با حضور هادی آذری، مدرس، منتقد و مدیر گروه هنرهای تصویری دانشگاه تهران، دوشنبه ۲۸ شهریور ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

آذری در ابتدای این نشست گفت: برای بررسی اینکه تا چه حد در عکاسی ایران جریان یا موج داشتیم باید به عقب‌تر و به سال‌های منتهی به انقلاب برگردیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن سال‌ها عکاسی هنری وجود نداشت و عکاسی به شکل یک رسانه اعلام وجود کرده بود. بیشتر شاهد عکاسی مستند بودیم و چهره‌های معدودی از آن دوران شناخته شده‌اند، اما هیچکدام جریان مشخصی در عکاسی ایجاد نکردند، زیرا ساخت یک جریان فقط با عکس گرفتن ایجاد نمی‌شود بلکه باید درباره آن صحبت و نظریه‌پردازی شود. در همه جریان‌های هنری جهان نیز اینطور بوده که در کنار هنرمندان، افرادی به عنوان نظریه‌پرداز یا مورخ حضور داشتند که درباره آثار هنری می‌نوشتند و به این ترتیب جریان به وجود می‌آمد.

آذری ادامه داد: اما در ایران نه تنها تاریخ‌نگاری نداشتیم که بحث نظری هم وجود نداشت، یعنی ابزار و ادوات عکاسی وارد شد اما بخش‌های دیگر آن مثل بحث‌های نظری شکل نگرفت. البته از دهه ۷۰ کم کم توجه به مسائل نظری آغاز شد اما هنوز متون جدی در زمینه عکاسی وجود دارد که ما مطالعه نکردیم و اگر هم خوانده شده‌اند درک عمیقی از آن‌ها وجود ندارد. بنابراین عکاسی ایران با یک امتناع در شکل دادن سنت مواجه است، زیرا از دو بالی که می‌توانست عکاسی را به حرکت درآورد و جریان‌های قدرتمند را شکل دهد یکی از آن‌ها در ایران فعال نبود.

او با بیان اینکه دنباله‌روی از جریان‌های مختلف در ایران آگاهانه نبوده است گفت: ما بسیاری از اوقات نمی‌دانیم چرا عکاسی می‌کنیم و زمانی که جریان جدیدی به وجود می‌آید بدون اینکه از آن آگاهی داشته باشیم به سراغ آن می‌رویم. این گسست‌ها در همه جای دنیا و در حوزه‌های مختلف وجود دارد اما مسأله این است که یک پیوستار وجود دارد، یعنی چیزی به نقطه اوج می‌رسد و بعد ممکن است آدم‌ها از آن فاصله بگیرند. اما مسأله عکاسی در ایران این است که آن نقاط اوج را به ندرت شاهد هستیم و سنت یا مکتبی شکل نمی‌گیرد. البته سنت و مکتب به معنی گرته‌برداری یا کپی کردن نیست و مثلاً در مکتب عکاسی دوسلدروف کسی از روی دست استاد خود کار نمی‌کند. این مسأله نشان می‌دهد که چرا تجربه‌ای که در عکاسی مستند ایجاد شده بود به نسل بعدی منتقل نشد و سنت عکاسی مستند ایران ادامه پیدا نکرد.

آذری ادامه داد: این مسائل ما را به ضلع سومی در عکاسی، یعنی نهادها می‌رساند که معمولاً مغفول می‌ماند. شما تغییری در عکاسی نخواهید داشت مگر اینکه نهادهایی وجود داشته باشند. نهادها باعث می‌شوند استمرار و سنت شکل بگیرد، بحث و گفت و گو ایجاد شود و آن وقت است که عکاسان می‌توانند از هم یاد بگیرند یا به هم واکنش نشان دهند. ولی در ایران این اتفاق نمی‌افتد و گفتگو شکل نمی‌گیرد، بنابراین ما نمی‌بینیم که عکاسانی مثل احمد عالی، بهمن جلالی، کاوه گلستان و... کارشان ادامه پیدا کرده باشد.

او با بیان اینکه بخشی از این موضوع به نظام آموزشی برمی گردد گفت: در همه جای دنیا دانشگاه‌ها و رشته‌ها بر اساس یک ضرورت شکل گرفته‌اند، اما در ایران مشخص نیست که کارکرد دانشگاه چیست. از سال 62 رشته عکاسی در دو دانشگاه تأسیس شد اما در شرح درس آن چیزی درباره هنر گفته نشد، بلکه تنها با توجه به شرایط روز جامعه قرار بود که به عنوان یک رسانه از آن استفاده شود. هنوز هم تعریف مشخصی از عکاسی هنری نداریم و بخشی از این تعریف نداشتن‌ها به همان نبود نهادها مربوط می‌شود. نبودن تعریف مشخص باعث اختلاف نظرها و کج فهمی‌ها نیز می‌شود. این وضعیت امروزه بغرنج‌تر هم شده است چون بحث مهارت فنی در دانشگاه‌ها کمرنگ‌تر شده و نظریه می‌خواهد جای آن را پر کند. البته برخورد ما با نظریه هم بسیار سطحی است و حتی متون اصلی که باید درباره عکاسی خوانده شود را نخوانده‌ایم.

آذری در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به سیر عکاسی در ایران گفت: عکاسی ایران از دهه ۶۰ با توجه به گفتمان حاکم با دیدگاه‌های خاصی پیش می‌رود و بیشتر شاهد عکاسی مستند از روستاها و مناطق محروم و در راستای آرمان‌های انقلاب هستیم. اما در دهه ۷۰ این دیدگاه وجود ندارد و کم‌کم عکاسی متعهد کمرنگ شده و گرایش به مناظر طبیعی و گاهی مناظر شهری بیشتر می‌شود. از این زمان رویکردهای متفاوت در عکاسی را شاهد هستیم و از دهه۸۰ شکل‌هایی از فتومونتاژ وارد می‌شود. بعد از آن عکاسی صحنه پردازی شده مورد توجه قرار گرفت اما آگاهی درباره آن وجود نداشت. شرایط جامعه در دهه ۸۰ و آغاز به کار گالری‌های تخصصی عکس و راه افتادن مجلات تخصصی باعث شد فضای پویایی ایجاد شود و نسل جدیدی از عکاسان وارد این حوزه شوند. اما از آنجا که ساختارها قدرتمند نیستند این پویایی ادامه پیدا نکرد.

او ادامه داد: ما فقط با ظاهر یک چیز مواجه شدیم و فکر نکردیم که منِ عکاس ایرانی از این عکس صحنه پردازی شده چه استفاده‌ای می‌توانم بکنم یا چقدر مطالعه درباره آن دارم. حتی این جریان‌ها گاه عکاسانی را که در جایگاه دیگری شناخته شده بودند به خود جلب می‌کند و آثاری به وجود می‌آورند که از جوشش درونی نمی‌آید، بلکه فقط خواسته‌اند از یک امکان استفاده کنند. بنابراین می‌بینیم که بسیاری از عکاسانی که پیش از آن عکاسی مستند می‌کردند بدون دلیل به سراغ عکاسی مفهومی و... ‌می‌روند. وقتی تعریف مشخصی وجود ندارد و نهادهای مشخصی ندارید طبیعی است که در این وزش‌های ناگهانی یا خم می‌شوید یا می‌شکنید. طبیعتاً عده‌ای از عکاسان برای این که از قافله جا نمانند ترجیح دادند با این جریان‌ها همراه شوند، اما صرفاً عمل عکاسانه کافی نیست بلکه باید همراه آگاهی باشد. این آگاهی هم صرفاً با متون ترجمه‌ای ایجاد نمی‌شود و حتی زمانی که حرف نظریه‌پردازان را خواندیم و متوجه شدیم باید آن را با شرایط ایران تطبیق دهیم.

او در بخشی از سخنان خود درباره قطع شدن جریان‌های عکاسی در ایران گفت: در غرب طبقه متوسطی وجود دارد که نهادها را به وجود می‌آورد و عکس می‌خرد و از عکاس حمایت می‌کند. اما در ایران چنین چیزی وجود ندارد و این یکی از موانعی است که باعث می‌شود نتوانیم به جایی که می‌خواهیم برسیم. هنوز در ایران بسیاری از گالری‌ها عکس را نمی‌پذیرند و کسی آن‌ها را نمی‌خرد. عکاس باید یا در تنهایی خود کار کند، یا آنطور که گالری یا خریدار می‌پسندد کار کند. به حاشیه رفتن مباحث فنی در عکاسی نیز پیامدهای بدی برای عکاسی هنری ما دارد، به همین دلیل کسی که از دانشگاه فارغ التحصیل می‌شود نمی‌تواند در لابراتوار کار کند و اگر کسی نتواند از عکاسی امرار معاش کند مجبور است آن را کنار بگذارد. نکته دوم این است که مباحث فنی به شما امکان بیان می‌دهد. یک دلیل اینکه عکاسی امروز ما دچار همگرایی شده و کارها شبیه یکدیگر شده این است که امکانات فنی مختلف را نمی‌شناسیم.

برچسب‌ها عکاسی هنرهای تجسمی انجمن عکاسان ایران

منبع: ایرنا

کلیدواژه: عکاسی هنرهای تجسمی انجمن عکاسان ایران عکاسی هنرهای تجسمی انجمن عکاسان ایران عکاسی در ایران عکاسی مستند وجود ندارد جریان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۵۸۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ در سال هزار و چهارصد و یک جریانی با تکیه بر غرب و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در کشور شکل گرفت که با تکیه بر شعاری زنانه به دنبال تصویرسازی از آینده‌ای بود که در آن آزادی کلیدواژه اصلی تعبیر شد تا از این طریق نیمی از جامعه را همراه خود کنند. با گذشت از آن سراب دو ساله حالا معنی آزادی در لا‌به‌لای سکوت مرگبار طرفداران این جریان در قبال جنایات صورت گرفته در غزه که ماحصل آن مرگ بیش از ۱۰ هزار زن در طی هفت ماه جنایات رژیم صهیونیستی است، در حال معنی پیدا کردن است. معنی که در آن زنان نه تنها نقش و جایگاهی ندارند بلکه تنها ارقامی به شمار می‌روند که هر روز بر تعدادشان اضافه می‌شود.

کسانی که تا دیروز شعار زندگی برای زنان میدادند امروز نه تنها چشم بر واقعیت دموکراسی و حقوق بشر غربی بسته اند بلکه به عنوان پیاده نظام مقابله با طرفداران شرافت و انسانیت که این روز‌ها خود را در قامت دانشجویان آمریکایی به نمایش گذاشته است، قرار داده اند.

آنها در حرکتی به اصطلاح خودجوش در خاک آمریکا قصد برگزاری تجمعی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران داشتند آن هم در مکانی که قرار بود دانشجویان، خود را به آنجا رسانده و یکبار دیگر صدای مردم مظلوم غزه شده و خواستار پایان جنایت‌های رژیم صهیونیستی در این باریکه شوند. این همزمانی برگزاری تجمع نه تنها در آمریکا بلکه در دیگر نقاط جهان نیز به ثبت رسید تا معترضان به سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران با پرچم‌های اسرائیل به رو در رویی با معترضان به نسل کشی در غزه بپردازند. نقشی جدید که اربابان برای آنان کشیده اند.

به نظر می‌رسد حالا پیاده نظام ضد انقلاب که طی دو سال گذشته تمام توان خود را برای نمایش مضحک آزادی در ایران به روی صحنه آورده بود به عنوان حافظ منافع و شاید نیرو‌های رسمی اشغالگران قدس به ابزاری برای قیچی کردن زبان منتقدین در قبال جنایت‌های رژیم صهیونیستی مبدل شده تا در نقاط مختلف جهان با نشان و پرچم این رژیم مجعول به تقابل با مخالفان بپردازد.  

با توجه به تجربه تاریخی ثبت شده از جریان ضد انقلاب باید گفت که اعضای «منشور همبستگی و سازماندهی» و ربع پهلوی که در کوران حوادث ۱۴۰۱ پای میز معامله شرافت با نتانیاهو نشستند از اعضای اصلی شکل دهی این جریان‌اند، جریانی که حتی پلیس غرب در برابر آن سکوت اختیار نکرده و به برخورد با وحشی گری‌های صورت گرفته از سوی طرفداران آن پرداخته است.  

در غبار اشوب‌های زن زندگی آزادی وقتی سخن از این به میان می‌آمد که این جریان دست نشانده اسرائیل است بسیاری از فریب خوردگان چشم بر این واقعیت می‌بستند، اما حالا با فروکش کردن آن فتنه و عیان شدن واقعیت‌ها به وضوح می‌توان شرط بندی جریان ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل را دید و مشاهده کرد که چگونه این جریان برای دستیابی به خواسته‌های خود حاضر به تن دادن به هر اقدام غیر انسانی و قرار گرفتن در زمین تروریست دولتی اسرائیل است.

به نظر می‌رسد با این رویکرد اتخاذ شده از سوی جریان ضد انقلاب باید آن را دیگر جریانی مرده و رو به انحطاط در داخل کشور دانست چراکه سیاهی بر زغال نشست و همگان به ماهیت آن پی برده اند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • فقدان مرحوم ماموستا ملا احمدفخری، یک ضایعه بود
  • تولید نسل جدید کاتالیست‌های فرایند خالص سازی هیدروژن در کشور
  • متوسط سالانه ساخت راه آهن در کشور
  • اجاره خانه در شمال تهران چقدر آب می خورد ؟ اجاره نشینی خوش نشینی یعنی همین !
  • آغاز نمایشگاه کانون عکاسی شفق/ «شکل‌پذیری» به آرتیبیشن رسید
  • موفقیت‌ها در دل تحریم به دست آمده است
  • فقدان مرحوم ماموستا فخری یک ضایعه بود
  • شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل
  • اولین داروی رشد دندان آزمایش می‌شود
  • درخشش مربی قزوینی در مسابقه عکس سال